هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی چیست
  • دسترسی: آزاد / بدون نیاز به اشتراک
  • نوع فایل: مقاله / متنی
  • دسته بندی: مقاله علمی
  • تگ ها:
  • زمان: 10 دقیقه(مطالعه)
  • منابع: به زودی

هوش هیجانی چیست؟  هوش هیجانی به عنوان یک حوزه مطالعاتی نسبتاً جدید در روانشناسی، در دهه 1990 میلادی مورد توجه قرار گرفت. پایه‌های اصلی هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم علمی، در اوایل دهه 1990 توسط دانشمندانی مانند پیتر سالووی و جان مایر و دیگران مطرح شد. آنها با استناد به تحقیقات در حوزه هیجانات و نقش آن در زندگی انسان، به اهمیت بالقوه هوش هیجانی پی بردند. سپس، دنیل گلمن بر روی این مفهوم کار کرد و مدل چهارپله‌ای هوش هیجانی را ارائه داد.

از آن زمان به بعد، تحقیقات در حوزه هوش هیجانی به طور گسترده انجام شده و مطالعه‌های بیشتری درباره این مفهوم و نقش آن در زندگی انسان صورت گرفته است. هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم مهم در روانشناسی و مدیریت هوشمندانهٔ هیجانات، امروزه به عنوان یک مهارت اساسی برای موفقیت در زندگی شناخته می‌شود. در ادامه مقاله به بررسی چالش‌های هوش هیجانی چیست می‌پردازیم.

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی، مجموعه‌ای از مهارت‌ها و قابلیت‌های شناختی است که به فرد کمک می‌کند تا هیجانات خود را درک کند، آنها را مدیریت کند و در ارتباط با دیگران به طور موثر عمل کند. این نوع هوشی که به هوش هیجانی معروف است، شامل مؤلفه‌هایی مانند درک هیجانات خود و دیگران، توانایی مدیریت هیجانات، تفکر انعطاف‌پذیری، تعامل اجتماعی موثر و افزایش همدلی است.
افراد با هوش هیجانی بالا معمولاً قادرند به طور دقیق تشخیص دهند که در چه حالتی قرار دارند و احساسات خود را به درستی شناسایی کنند. آنها همچنین مهارت‌هایی دارند که اجازه می‌دهد هیجانات خود را مدیریت کنند.

دیدگاه 5 داشمند معروف در بحث هوش هیجانی

هوش هیجانی از نگاه 6 روانشناس مشهور را بررسی می‌کنیم:

1. پیتر سالووی

هوش هیجانی را به عنوان توانایی فهمیدن و استفاده از احساسات خود و دیگران در خدمت رسیدن به اهداف و هدف‌های زندگی تعریف می‌کند.

2. دنیل گلمن

هوش هیجانی را به عنوان مدیریت کردن هوشمندانهٔ هیجانات خود و دیگران تعریف می‌کند. بر اساس نظریات گلمن، هوش هیجانی شامل پنج عنصر اصلی یعنی: شناخت هیجانات، خود آگاهی هیجانی، خود مدیریت هیجانی، همدلی و مهارت‌های اجتماعی است .

3. ریچارد بایس

ریچارد بایس هوش هیجانی را به عنوان فرایندهای فکری و عقلانی تعریف می‌کند. بایس مانند گلمن معتقد است که هوش هیجانی شامل پنج عامل اساسی به معنای: شناخت هیجانات، انعطاف‌پذیری هیجانی، خودآگاهی هیجانی، تسلط بر هیجانات و همدلی است.

4. ریچارد دیویدسون

هوش هیجانی را به عنوان توانایی تنظیم هیجانات و تعادل بین هیجانات مثبت و منفی تعریف می‌کند. بر اساس دیدگاه دیویدسون، هوش هیجانی شامل چهار بُعد اصلی: شناخت تمام هیجانات، تنظیم هیجانات، توجه و تمرکز است.

5. جان مایر

هوش هیجانی را به عنوان توانایی فهمیدن و مدیریت کردن هیجانات خود و دیگران در راستای کسب موفقیت و رضایتمندی زندگی تعریف می‌کند.

چالش های هوش هیجانی چیست؟

برخی از چالش‌های هوش هیجانی که در زندگی ما ممکن است مواجه شویم عبارتند از:

تعاملات اجتماعی

هوش هیجانی می‌تواند در تعاملات اجتماعی نقش مهمی ایفا کند. اما چالش‌هایی نیز در این موضوع وجود دارد. برای مثال، درک و تفسیر صحیح هیجانات دیگران، ابراز هیجانات به درستی در زمان مناسب، و همچنین مدیریت هیجانات خود در مواجه با دیگران در عدم اطلاعات صحیح می‌تواند مشکلاتی را به وجود آورد.

به عنوان مثال: فرض کنید یک دانشجوی جدید به یک دانشگاه بین‌المللی می‌پیوندد. او می‌تواند با شرکت در رویدادها و فعالیت‌های دانشجویی، افراد جدیدی را ملاقات کند و روابط اجتماعی برقرار کند. او می‌تواند با معرفی خود و پرسش دربارهٔ تجربیات و علاقه‌مندی‌های دیگران، آشنایی بیشتری با همکلاسی‌ها و همسالانش پیدا کند. این تعاملات اجتماعی می‌تواند به دانشجوی جدید کمک کند تا از فضای دانشگاهی استفاده کند، روابط دوستانه بسازد و از تجربیات دیگران بهره‌برداری کند.

کنترل احساسات

کنترل احساسات نیز چالشی مهم در هوش هیجانی است. برخی از ما ممکن است در کنترل هیجانات منفی مانند عصبانیت، ناراحتی، خوشحالی زیاد و… کمی دچار چالش‌های منفی شویم. به عبارتی توانایی تنظیم کنترل احساسات در مواجهه با استرس و فشار زندگی بسیار اهمیت دارد.

به عنوان مثال: فرض کنید شما در یک مصاحبه شغلی مهم شرکت کرده‌اید و در حال حاضر در مرحله نهایی این مصاحبه هستید. اما به دلیل فشار و استرس بالا، احساس نگرانی و ترس را تجربه می‌کنید.

به جای اینکه احساسات منفی را کنترل نکنید و بدون تفکر عمل کنید، می‌توانید از راهکارهای کنترل احساسات استفاده کنید. مثلاً می‌توانید تنفس عمیقی انجام دهید تا آرامش بیشتری به خود ببخشید. همچنین ممکن است بخواهید از تکنیک‌های تصویرسازی استفاده کنید و به خود بگویید که شما قادر به موفقیت هستید.

 انتقال هیجانات به دیگران

همانطور که در قسمت هوش هیجانی چیست اشاره شد، برخی اوقات ممکن است دشواری داشته باشیم تا هیجانات خود را به درستی و به شیوه‌ای صحیح به دیگران منتقل کنیم. این می‌تواند منجر به نا‌موفقیت در ارتباطات و برخورد با مشکلات در روابط با دیگران شود.

مثلا: فرض کنید شما یک تیم راه‌اندازی می‌کنید و در حال پیشرفت در کارهایتان هستید. اما در یک روز با مشکلات بین اعضای تیم مواجه می‌شوید، شما احساس استرس و ناراحتی می‌کنید به دلیل مشکلاتی که پیش آمده است می‌خواهید این هیجانات را به دیگر اعضای تیم خود منتقل کنید تا بتوانید به طور مشترک راه‌حل‌هایی برای بهبود وضعیت پیدا کنید.
به جای اینکه به طور مستقیم و بدون تفکر، هیجانات منفی خود را به اعضای تیم بریزید، می‌توانید از یک روش سازنده و همکاری‌آمیز استفاده کنید. می‌توانید با اعضای تیم درباره مشکلات و نگرانی‌هایتان صحبت کنید و از آنها کمک بخواهید تا به راه‌حل‌هایی برسید. به جای اینکه شکایت کنید، می‌توانید احساسات و نیازهای خود را به صورت احترام‌آمیز و با انگیزه به اعضای تیم بیان کنید.

تفسیر هیجانات متقابل

گاهی اوقات تفسیر هیجانات دیگران نیز چالشی بسیار مهم  است. ممکن است برخی از افراد دشواری داشته باشند تا هیجانات دیگران را درک کنند و به درستی واکنش نشان دهند. این ممکن است سبب ایجاد سوءتفاهمات و مشکلات در روابط شود.

مثلا همانطور که فکر می‌کنید که دوستتان ناراحت است و از تعامل با شما لذت نمی‌برد، می‌توانید این هیجانات را به شیوه‌ای متفاوت تفسیر کنید. شاید او فقط خسته باشد و به تنها بودن نیاز داشته باشد. به جای تلاش برای اجبار تعامل، می‌توانید به او فضایی برای استراحت و زمانی مناسب برای گفت و گو بدهید.

بیشتر بخوانید: مدیریت استرس

سخن پایانی

هوش هیجانی چیست؟  هوش هیجانی نقش مهمی در ارتباطات اجتماعی دارد، زیرا افراد با هوش هیجانی بالا قادرند به درستی درک کنند که دیگران چگونه احساس می‌کنند و در مواجهه با احساسات دیگران، همدلی و تعامل مؤثری ایجاد کنند. دستیابی به هوش هیجانی مناسب می‌تواند به افزایش رضایت شخصی، بهبود روابط اجتماعی، موفقیت در کار و به طور کلی بهبود کیفیت زندگی کمک کند.

سوالی که برای اکثر افراذ پیش می‌آید این است که چالش‌های هوش هیجانی چیست؟ این چالش‌ها می‌توانند در مواجهه با موقعیت‌های استرس‌زا، اضطراب، ترس، خشم یا حتی شادی ناپایدار به وجود آیند. یکی از چالش‌های هوش هیجانی، درک دقیق هیجانات خود و دیگران است. ممکن است فرد برای شناسایی و تشخیص هیجانات خود دچار سردرگمی شود و نتواند به درستی آنها را تفکیک کند. همچنین، مدیریت هیجانات نیز چالشی دیگر است. برخی افراد ممکن است به وسیله‌های ناسالم مانند سرکوب کردن یا افراطی بروز هیجانات خود را مدیریت کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *